the blast effect

بعد از حرف زدن باهاش مدام تکرار می کردم لا الله الا اله. خدا هست. و یدونست. سفت تر از همیشه بغلش کرده بودم. تنها چیزی که نمیخواستم به هیچ دلیلی کسی ازم بگیرتش. خدا هست. و یدونست. مثل 20 دقیقه ی آخر شاتر آیلند که هرچی طول فیلم بافتی بودی رو پنبه میکنه. تو 1 ساعت کل اعتقاداتی که با تمام وجود به درست بودنش ایمان داشتم برد زیر سوال و این بیشتر از اینکه برام ناراحت کننده باشه، ترسناک بود. چه درست بودن چه غلط بودنشون. اصلا اعتقاد داشتن ترسناک شد برام. اینکه مجسمه ی آرمانتو تو یک ساعت بشکنن. هرچقدر که تو درست کردنش وسواس به خرج داده باشی هرچقدر که برات با ارزش باشه هرچقدر که تمآآمِ زورتو پاش زده باشی. اینا مهم نیست. تو انقدر ضعیفی که تو یک ساعت از نو میسازنت. و باور کنین که این ترسناک تر از چیزیه که بشه تصور کرد. تمام مدت بعد از حرف زدن باهاش رو فقط به یک چیز فکر میکردم. خدا هست و یدونست. دوست نداشتم اینو ازم بگیره. هرچقدر هم که منطقی باشه و کلی سند و مدرک بکوبونه تو صورتم نمیتونه اینو بگیرم ازم. یعنی با تمام وجودم میخواستم که نتونه.

راستش اینکه همیشه دوست داشتم این جور بحث ها رو. بحثایی که من یه غایت ضعیف باشم! تا که یادبگیرم و بفهمم. و تو کل زندگی هیچ چیزی برام با ارزش تر از فهمیدن تو این مورد خاص نبوده. که بزرگیش انسان رو تا مرز جنون میبره. اما فکر کردن بهش درواقع فکر کردن با اطمینان بهش حس خوبی داره. حتی اگر غلط باشه. طعم 100 درصدی بودن چیزی تا بن دندان ریشه میکنه تو وجودت و تو دیگه دلت نمیخواد هیچ کی تو رو ازش منع کنه! 

خب اون بلد بود خونده بود اصلا خوره ی تاریخ بود اما چرا اعتقادات منو ازم گرفت؟ چرا چیزایی که یه عمر با عمیقترین احساساتم ساخته بودم خراب کرد. راستش هرچقدر هم که ادم بلدی باشه دوس نداشتم این کارشو. این جور ترسوندنو. و خب من الان دیگه نه صفر که از 100- باید شروع کنم. و خب این در مقابل این ترس که دوباره بعد اِن سال یکی پیدا میشه که عرض 1 ساعت همه چی رو خراب میکنه چیزی نیست.

+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۵۲ توسط بزمچه | نظر

توهم حیا

حجب و حیا امروزه شبیه به پتکی شده مدام به سر دختران زده میشه و بعضا این باور رو دارن که حیا نوعی حسِ بالفطره هست و در نوع خلقتش گنجونده شده حال اینکه این کلمه ی تعمید داده شده تاریخچه ای نه چندان امیدوار کننده داره!

جالبه بدونید باکرگی دختر در قبایل اولیه ( قبل از مالکیت خصوصی) پیش از ازدواج به شدت مذموم بوده به خصوص اینکه اگر دو نفر از یک قبیله یکسان قراره که با هم ازدواج کنن. این امر به دو دلیله: 1- اینکه دختر قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشه و حاصل این رابطه بچه ای باشه این اطمینان خاطر رو به مرد میده که دختر نازا نیست. 2- افراد قبیله معتقدن ریختن خون هم قبیله ای ها کاری به شدت دور از اخلاقه و این امر مطلقا تحریم بوده. به همین خاطر دختران برای اینکه بتونن شوهر مناسبی پیدا کنن گاها حتی به رهگذر یا افرادی از قبایل دیگه التماس میکردن که بکارتشون رو از بین ببرن! و دختر باکره به نوعی همیشه مورد تمسخر دیگران قرار میگرفته!

اما ورق از زمانی که پدر متوجه جایگاهِ مالکیتیش در خانواده میشه برمیگرده. تمایل مردان برای اطمینان از این امر که بعد از مرگشون میراثشون به ولدالزنا نمیرسه دلیلی شد تا مفهوم حیا برای دختران در تاریخ زاده بشه. کم کم مردان رو آوردن به دختران باکره و پدر خانواده هم از این قضیه استفاده بیشتری میکرد چون این امر که مردان تمایل پیدا کردن که با ازدواج با زن باکره مالکیتشون رو به قبل از ازدواج هم تعمیم داده باشن دلیلی شد که زنان باکره با قیمت بیشتری نسبت به سایر زنانی که عقاق نداشتن به فروش برن در نتیجه زنان اخلاقا خودشون رو موظف میدونستن قبل از ازدواج از هرگونه رابطه ای که نفعی برای شوهر و پدر نداره خودداری کنن.

این درحالی بود که در بعضی قبایل لباس پوشیدن نوعی بی شرمی و امری خلاف حیا تلقی میشد!  درواقع این قبایل نه عریانی بلکه پوشیدگی رو عار میدونستن و معتقد بودن که حیا با میزان پوشیدگی نسبت عکس داره! و این به دلیل بود که فکر میکردن لباس صرفا نوعی لوازم زینتی برای زن به شمار می آد و درواقع حق لباس پوشیدن فقط برای زنان شوهردار بود که ترسی از، از دست دادن بکارت نداشتن . همچنین این نشانه ای بودبر اینکه این زن مالک داره و به نوعی باعث دور شدن سایر افراد از اون میشد.

توهمِ حیا به دلایل عمدتا اقتصادی تا جایی پیش رفت که بعضی خانواده ها برای اطمینان از اینکه دخترشون به هیچ عنوان آلوده نشده قبل از ازدواج دخترانشون رو در سنین بحرانی جوانی در کلبه هایی به دور از شهر زندانی میکردن. در بعضی قبایل با گذاشتن حلقه هایی در آلت تناسلی زن اون رو از هرگونه جماع پیش از ازدواج منع میکردن. و نمود این قضیه در کشور های مسلمان " حجاب" بود.

اینکه زنان در هر نقطه از تاریخ برده ی تغییرات اقتصادی بودن دلیلی شد تا مفاهیمی طی این دوران مدح یا ذم بشن. مفاهیمی که تنها برای زن تعریف میشن و گاها آثار جبران ناپذیر روحی و جسمی وارد میکنن و عنان تغییرات جامعه رو به  دست میگرن. امروزه حیا تلفیقیست از نوع پوشش و باکرگی و عفاف و ... و حفظ اون تبدیل به معیاری شده برای ارزش سنجی دختران. این که بعضی افراد فکر میکنن ذات زن با براورده کردن امیال جنسیش قبل از ازدواج (مثل مرد) در تضاده و حفظ اون رو وظیفه ای به شدت سنگین برای دختر میدونن توهمی بیش نیست.

صدمات جبران ناپذیر این طیف از تفکرات سالهاست که یقه ی جامعه مارو گرفته و تا زمانی که این تابو ها شکسته نشن و براشون تصمیم مناسبی اتخاذ نشه همچنان به تخریب ادامه خواهند داد.

____________________________________________________________

منبع : تاریخ تمدن، ویل دورانت

+ نوشته شده در دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۱۵ توسط بزمچه | نظر
درباره من
تلاشی برای نجات آخرین تکه از هم‌ گسیخته.